روز گذشته اتفاقی افتاد که تیتر یک تمام رسانه های منطقه شد و آن هم حمله پهپادی و موشکی یمن به پایتخت امارات متحده عربی بود.
این حمله از سه زاویه می تواند مورد بررسی قرار بگیرید.
اول اینکه این حمله بعد از حدود ۳ سال انجام شد. با اینکه در این سه سال بارها امکان و مشروعیت حمله به امارات وجود داشت اما هر بار با وساطت دولت قبلی ایران که با مصلحت اندیشی کانالهای ارزی امارات و مسائل امنیتی بود جلوی این اقدام گرفته شد.
دومین فرضیه، قدرت پوشالی اماراتی بود که به عنوان اولین کشور عادی سازی با رژیم صهیونیستی را انجام داد و تا امروز پاسخ صحیحی از این اقدام دریافت نکرده بود. هر چند در سفر اخیر رئیس استخبارات امارات به تهران قول هایی جهت دست برداشتن از محاصره ی یمن به ایران داده شد اما حمله و پشتیبانی اخیر امارات در جبهه ی یمن باعث شکست مقطعی انصارالله از این جبهه شده بود که بر خلاف قول قبلی امارات به ایران بود.
سومین فرضیه این است که جسارت و دخالت کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس قطعا مورد رضایت ایران نبوده است و این حمله ی یمن به امارات نشان داد ایران دیگر علاقه ای به ایفای نقش «آتش نشان» در منطقه ندارد و ترجیح میدهد جلوی آتش را نگیرد تا توازن قدرت در منطقه بهم نخورد.
اما هدف انصار الله از این حمله موفق چه بود؟!
اولین پیام به امارات این بود که دوران مصونیت تمام شده است و اگر بنای حمله باشد سپر دفاع موشکی و نفوذ امنیتی اسراییل در این کشور نمیتواند جلوی حملات را بگیرید.
دومین پیام انصارالله این بود که دوران هشدار تمام شده و دیگر امارات نمیتواند وعده ی دروغ بدهد. برای مثال سال گذشته یمن تعدادی پهپاد را به عمق خاک امارات فرستاد و عملیاتی انجام نداد و بعد از آن بود که امارات سر عقل آمد و از برخی جبهه ها عقب نشینی کرد.
سومین پیام انصار الله این بود که مذاکرات ایران و سعودی به ما ربطی ندارد و انصار الله کف خواسته هایش را نه از مذاکرات بلکه از میدان به دست خواهد آورد.
نظر شما